جدول جو
جدول جو

معنی غریب اشمار - جستجوی لغت در جدول جو

غریب اشمار(گَ دَ / دِ)
در عداد غربا. در شمار غریبان:
این غریب اشمار را نبود وفا.
مولوی.
رجوع به غریب شمار شود.
، غرشمال. قرشمال
لغت نامه دهخدا
غریب اشمار
درشمار غریبان در آمده در عداد غرباء، غرشمال قرشمال کولی
تصویری از غریب اشمار
تصویر غریب اشمار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غریب شمار
تصویر غریب شمار
در شمار غریبان، غرشمار
فرهنگ فارسی عمید
(گِ تَ / تِ)
در عداد غربا:
می دان که جان ز روی شناسان آن سراست.
مشمارش از غریب شماران این سرا.
خاقانی.
رجوع به غریب اشمار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب شمار
تصویر غریب شمار
درشمار غریبان در آمده در عداد غرباء، غرشمال قرشمال کولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب شمار
تصویر غریب شمار
((~. شُ))
گمنام، مجهول
فرهنگ فارسی معین